رابطه معلم/دانش آموز

در پنسیلوانیا ، حضور در مدرسه اجباری است و بنابراین والدین موظفند فرزندان خود را به سیستم آموزشی ما بسپارند. در نتیجه این دستور ، "اعتماد" به پایه و اساس روابط دانش آموزان با معلمان تبدیل شده است. از این پایه است که وظیفه معلمان این است که به عنوان امانتدار به نفع دانش آموزان خود عمل کرده و محیطی امن برای دانش آموزان خود ایجاد و حفظ کنند. همانطور که در قانون تمرین و رفتار حرفه ای مربیان ، که در بخش 4 ، ماده 10 آمده است ، مدون شده است:

"مربیان حرفه ای باید تلاش معقولی برای محافظت از دانش آموز در برابر شرایطی که با یادگیری تداخل دارد یا برای سلامتی و ایمنی دانش آموز مضر است ، انجام دهند."

اکثریت قریب به اتفاق معلمان در پنسیلوانیا مسئولیت های امانت داری خود را با دقت و قاطعیت انجام می دهند. معدود افرادی که وظایف خود را نقض می کنند ، این حرفه را تضعیف می کنند و دنباله ای از ویرانی باقی می گذارند ، به ویژه در مورد قربانیان دانشجویی. تقریباً 60-70 cases از موارد PSPC هر سال شامل نوعی سوء رفتار جنسی ، از جمله محکومیت جنایی برای جرایم جنسی ، نقض مرز با دانش آموزان و سوء استفاده از تجهیزات مدرسه مانند رایانه برای دسترسی به مواد جنسی است.

به منظور نظم و انضباط حرفه ای ، PSPC واژه "سوء رفتار جنسی" را بسیار گسترده تفسیر می کند. بنابراین ، علاوه بر جرایم جنایی که قربانی ممکن است دانش آموز باشد یا نباشد ، PSPC سوء رفتار جنسی را شامل هرگونه عمل یا رفتاری می شود که نسبت به یا با کودک یا دانش آموز با ماهیت عاشقانه یا جنسی صرف نظر از سن وی انجام می شود. کودک یا دانش آموز ، از جمله هرگونه تماس جنسی ، عاشقانه یا وابسته به عشق شهوانی با کودک یا دانش آموز و همچنین هرگونه ارتباط کلامی ، غیر کلامی ، نوشتاری یا الکترونیکی یا ایجاد فعالیتهای فیزیکی که برای ایجاد رابطه عاشقانه یا جنسی طراحی شده است ، از جمله:

        دعوت های جنسی یا عاشقانه ؛
        قرار ملاقات یا درخواست تاریخ ؛
        مشارکت در گفتگوی جنسیتی ؛
        اظهار نظرهای پیشنهادی ؛
        گرفتن در معرض؛
        افشای خود از جنسیت یا اروتیک ؛ و
        تبادل هدایا بدون هدف آموزشی

رفتاری که در بالا توضیح داده شد غالباً "نظافت" نامیده می شود. تجربه ما این است که وقتی معلم با یک دانش آموز رابطه نامناسبی برقرار می کند ، معلم مرز دانش آموز و معلم شناخته شده را نقض می کند و در نتیجه مرز را به طور نامناسب تعریف می کند. در حالی که برخی از معلمان عمداً دانش آموز را با هدف سوء رفتار جنسی مرتب می کنند ، برخی دیگر طعمه "شیب لغزنده" سوء رفتار می شوند. به عنوان مثال ، رابطه معلم و دانش آموز در ابتدا ممکن است مناسب باشد ، اما در مقطعی رابطه به منظور رفع نیازهای معلم و نه نیازهای دانش آموز تغییر می کند. ممکن است فراوانی تعامل و همچنین افزایش سطح صمیمیت افزایش یابد ، که در نهایت ممکن است منجر به رابطه جنسی شود. در بسیاری از موارد ، معلم نقش جدیدی را با دانش آموز بر عهده می گیرد ، که باعث می شود رابطه سنتی تار شود. وقتی معلمان محرم ، دوست یا مشاور دانش آموزان می شوند ، یک رابطه دوگانه ایجاد می شود که در رابطه دانش آموز و معلم ابهامی ایجاد می کند که نقش ها کمتر تعریف شده است. این ابهام به تقویت اقدامات نامناسب و رفتارهای نادرست مربی کمک می کند.

برای معلمان جدید ، تشخیص این ابهام گاهی دشوار است. در برخی موارد ، یک معلم جدید ممکن است فقط چند سال از دانش آموزان بزرگتر باشد و به اشتباه آنها را همسالان تلقی کند. آنها ممکن است علایق مشترکی داشته باشند ، سلیقه موسیقی یکسانی داشته باشند ، و احتمالاً حتی یک حلقه دوست همپوشانی داشته باشند. علاوه بر این ، به دلیل ماهیت طاقت فرسای اولین سالهای تدریس ، یک معلم جدید ممکن است زمان کمتری را با خانواده خود بگذراند و به عنوان یک سیستم حمایتی شروع به جستجوی دانش آموزان کند.

علاوه بر این ، معلمان همچنین آسیب پذیری های منحصر به فرد خود را به کار می آورند. معلمانی که در زندگی شخصی خود با مشکلاتی روبرو هستند یا از نظر اجتماعی یا احساسی نابالغ هستند ، ممکن است به طور خاص مستعد "شیب لغزنده" باشند. توجه ، تحسین و گاهی ستایش دانش آموزان به یک معلم می تواند بسیار زیاد باشد ، به ویژه هنگامی که یک معلم از نظر احساسی آسیب پذیر است. در حالی که یک مجرم مجرد وجود ندارد ، آسیب پذیری های معمولی شامل مشاهده دانش آموزان به عنوان همسالان ، مبتلا شدن به مسائل مربوط به روابط بزرگسالان ، عدم بلوغ ، نیاز به توجه ، احساس آسیب ناپذیری ، فقدان یک قطب نمای اخلاقی شخصی توسعه یافته و فقدان مهارت های شخصی مدیریت بحران است. یادگیری تشخیص آسیب پذیری های خود اولین قدم برای جلوگیری از سوء رفتار با دانش آموزان است. هر تصمیمی که یک معلم در رابطه با دانش آموزان خود می گیرد باید با این سfال مقدمه شود: "نیازهای چه کسی با عملکرد من برآورده می شود؟" فقط یک پاسخ قابل قبول برای این س beال وجود دارد ---- نیازهای دانش آموز! خیانت به اعتماد دانش آموزان ، والدین ، ​​حرفه و جامعه